موجوداتي که در عالم ماده زندگي ميکنند و با عالم غيب و مجرد بيگانهاند، همواره علاقهمند بودهاند که به ماورا و به عالم غيب دست پيدا کنند و از گذشته و حال و آينده ي ديگران و البته آينده ي خودشان اطلاعاتي به دست بياورند. ادامه مطلب. |
يک سفارت نمايندگي ديپلماتيک دولت يک کشور در يک کشور ديگر است.سفارت، پيام هاي دولت محلي را به دولت کشور ميزبان و بالعکس منتقل مي کند.هر سفارت، دولت خود را در مورد رويدادهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي و ديگر رويدادهاي مهم در کشور ميزبان اعلام مي کند؛ ادامه مطلب. |
نمام نکاتي که بايد درمورد مراجعه مردم به فالگير و دلايل بدانيد را در ادامه ببينيد موجوداتي که در عالم ماده زندگي مي کنند و با عالم غيب و مجرد بيگانه اند، همواره علاقه مند بوده اند که به ماورا و به عالم غيب دست پيدا کنند و از گذشته و حال و آينده ي ديگران و البته آينده ي خودشان اطلاعاتي به دست بياورند. فال و فالگيري، يکي از روش هايي است که امروز در همه جاي دنيا بسيار مورد توجه است و يکي از بزرگترين علاقه مندي هاي مردم به شمار مي آيد. خيلي ها به آن اعتقاد دارند و زندگي و برنامه ريزي هايشان را بر مبناي اين حدس و پيشگويي ها قرار مي دهند.فالگير |
با گسترش شهرنشيني و افزايش اسکان در شهرها و رشد شهر نشيني؛ توجه به معيارها و شاخص هاي شهرسازي و بطبع آن بازسازي داخلي بسيار مورد توجه اکثر قريب به اتفاق مردم قرار گرفته که در اين ميان نقش شرکت هاي پيمانکار و متخصص در زمينه بازسازي ساختمان هر روز بيشتر و بيشتر مي گردد. در کشور ما مانند اکثر کشورها در زمينه بازسازي ساختمان شاهد يک نوع پراکندگي تخصصي مي باشيم بعنوان مثال کمتر ديده مي شود يک کابينت ساز در زمينه کاغذ ديواري داراي تخصص بوده و يا يک شرکت در زمينه مبلمان بتواند در حوزه پرده داراي تخصصي خاصي باشد.
|
«اينها همهاش بهانه است. زنهايي که فال ميگيرند در استيصال مطلقند. ميداني؟ يکجورهايي در نقش و نگارهاي قهوه دنبال نقش يار ميگردند .»
ايسنا - سهيلا صديقي: «سميه» ديگر عادت کرده هر روز ساعت 8 صبح با صداي زنگ تلفن خانهاش از خواب بيدار شود و از آن طرف خط، صداي بيقرار يک زن را بشنود: «سلام سميه خانم جون. بدموقع که تماس نگرفتم؟ قربون دستت وقت داري يه قهوه برام بگيري؟» آن وقت سميه دست و رو نشسته و در حالتي ميان خواب و بيداري قهوهجوش را ميگذارد روي گاز. قهوه که دم ميکشد، به اندازه يک قاشق چايخوري آرام ميريزد داخل فنجان. قهوه را لب ميزند و نعلبکي را ميگذارد روي آن و فنجان را برميگرداند؛ درست رو به روي قلبش. چيزي زير لب ميگويد و خيره ميشود به ته فنجان: «يه تاج ميبينم روي سرت. اين خيلي خوبه. يعني خيلي مورد توجه قرار ميگيري. يه قورباغه هم هست. زبوندراز و چشم ورقلمبيده. ميخواد ببلعدت انگار .» |
درباره این سایت