«اينها همهاش بهانه است. زنهايي که فال ميگيرند در استيصال مطلقند. ميداني؟ يکجورهايي در نقش و نگارهاي قهوه دنبال نقش يار ميگردند .»
ايسنا - سهيلا صديقي: «سميه» ديگر عادت کرده هر روز ساعت 8 صبح با صداي زنگ تلفن خانهاش از خواب بيدار شود و از آن طرف خط، صداي بيقرار يک زن را بشنود: «سلام سميه خانم جون. بدموقع که تماس نگرفتم؟ قربون دستت وقت داري يه قهوه برام بگيري؟» آن وقت سميه دست و رو نشسته و در حالتي ميان خواب و بيداري قهوهجوش را ميگذارد روي گاز. قهوه که دم ميکشد، به اندازه يک قاشق چايخوري آرام ميريزد داخل فنجان. قهوه را لب ميزند و نعلبکي را ميگذارد روي آن و فنجان را برميگرداند؛ درست رو به روي قلبش. چيزي زير لب ميگويد و خيره ميشود به ته فنجان: «يه تاج ميبينم روي سرت. اين خيلي خوبه. يعني خيلي مورد توجه قرار ميگيري. يه قورباغه هم هست. زبوندراز و چشم ورقلمبيده. ميخواد ببلعدت انگار .» |
درباره این سایت